جدول جو
جدول جو

معنی محمد حجاری - جستجوی لغت در جدول جو

محمد حجاری(حِ)
محمد بن احمد بن محمد بن اسحاق. وی از اسماعیل بن محمد مزنی و محمد بن عثمان بن ابی شیبه کوفی و عبدالله بن محمد بن فاحیه و احمد بن عبدالله بن زکریا حبلی روایت کرده است. و محمد بن اسحاق قطیعی و ابوالحسن علی بن عمر دارقطنی از وی روایت دارند. (سمعانی ورق 156)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ قی ی)
محمد. محدث است. (منتهی الارب). در جامعه اسلامی، محدثانی که قادر به تجزیه و تحلیل دقیق روایات پیامبر اسلام و اهل بیت بودند، از احترام ویژه ای برخوردار بودند. آنان با بررسی دقیق اسناد و مدارک روایات، سبب تثبیت اصول دینی و جلوگیری از انتشار احادیث نادرست یا جعلی شدند. در نتیجه، محدثان نقشی اساسی در تدوین منابع حدیثی معتبر ایفا کردند.
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ حُ سَ)
دهی است از دهستان منگره بخش اندیمشک شهرستان دزفول با 100 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(جَ)
ابواحمد محمد بن جعفر بن محمد بن عصمه کاجری. وی از اباسهل هارون بن احمدالاسترابادی و اباجعفر محمد بن عبدالله الفقیه الهندوانی و ابالفوارس احمد بن محمد جمعهالنسفی و دیگران حدیث شنید. ابوالعیاذ المستغفری از او روایت دارد. وی در رجب سنۀ 411 درگذشت. (انساب سمعانی ورق 470 الف)
لغت نامه دهخدا
(مُحَمْ مَ)
ابن ابراهیم فزاری، مکنی به ابوعبدالله برادر اسحاق بن ابراهیم و یکی از علمای نجوم و احکام است و در سال 723 میلادی کتاب سند هند را از هندی به عربی ترجمه کرده و شاعری قلیل الشعر بوده است. (ابن البیطار ترجمه فرانسه ج 1 ص 281) (طبقات قاضی صاعد). و رجوع به معجم الادباء ج 6 ص 268 و ابراهیم بن حبیب فزاری شود
لغت نامه دهخدا
(مُحَمْ مَ)
غفاری، ملقب به کمال الملک، فرزند میرزابزرگ کاشانی. از استادان بزرگ فن نقاشی در ایران. وی در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه در سال 1268 هجری قمری در کاشان متولد شد. در سن 13سالگی از کاشان به تهران آمد و وارد دارالفنون گردید در دیداری که ناصرالدین شاه از دارالفنون کرد با دیدن تابلوی علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه وزیر علوم از نقاش آن تابلو پرسید، میرزامحمد کاشی (کمال الملک) را معرفی کردند، شاه نسبت به او ابراز تفقد کرد و مقرری برایش معین کرد. پس از چند روز جزء پیشخدمتان و نقاشباشی های دربار درآمد. از کارهای مهم وی تابلوی (تالار آینه) است که مدت پنج سال در آن صرف وقت شده است. در سال 1310 هجری قمری از طرف ناصرالدین شاه ملقب به کمال الملک گردید. چون عازم اروپا بود شروع به خواندن زبان فرانسه کرد و در زمان مظفرالدین شاه (سال 1314) عازم اروپا شد. دیری در ایتالیا و فرانسه مخصوصاً موزۀ لوور به بررسی آثار نقاشی جهان پرداخت تا آنکه مظفرالدین شاه در پاریس او را در موزۀ لوور دید و امر کرد به ایران برگردد، کمال الملک به ایران آمد و مدرسه صنعتی تهران را تأسیس کرد سپس به مشهد رفت و در نیشابور به علت سانحه ای از یک چشم نابینا شد و به تهران برگشت و به مداوای چشم دیگر خود پرداخت. پس از بهبود در نیشابور در حسین آباد ملک شخصی خود اقامت کرد در مرداد 1319 خورشیدی در حدود 95سالگی جهان را بدرود گفت و در جوار شیخ فریدالدین عطار به خاک سپرده شد. و رجوع به کمال الملک شود
لغت نامه دهخدا
(زُ)
محمد بن ابراهیم، مکنی به ابوعمرو. وفاتش در 348 هجری قمری بزمان مطیع خلیفه. از سخنان اوست: هرکه سخن گوید از جایی که آنجا نرسیده باشد ف تنه مستمع باشد. (از تاریخ گزیده چ گراوری ص 781). بستانی آرد: از عابدان و زاهدان صوفی منش بود. شعرانی او را یاد کند و گوید، اوبمکه درآمد و در آنجا اقامت گزید و مورد توجه مردم مکه گردید. در اصل از مردم نیشابور بود. صحبت جنید، ثوری، ابوعثمان و خواص دریافت و نزدیک به 60 بار حج کرد. هرگاه با کنانی و اهتر جوری مجالست میکرد، در صدر حلقه جای داشت و چون سخن میگفت همگی تسلیم سخن و نظر او میشدند. زجاجی 40 سال در مکه بود و در این مدت هیچگاه در داخل حرم برای طهارت نمیرفت و همیشه برای قضاء حاجت به خارج حرم میرفت. فضائل او بیش از شمار بود و در 348 هجری قمری درگذشت. (از دائره المعارف بستانی). رجوع به الکنی و الالقاب، ریحانه الادب، طرائق الحقائق ج 2 ص 228، و ابوعمرو در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا